چهارشنبه ۱۷ آذر ۹۵ ۱۴:۱۸ ۹ بازديد
اين مطلب از مطالب آزاد موجود در اينترنت جمع آوري شده است و در مورد لقمان حكيم و در 10 صفحه مي باشد و در زير قسمتي از متن آورده شده است :
لقمان حكيم، غلام سياهي بود كه در سرزمين سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره اي سياه و نازيبا داشت، ولي از دلي روشن، فكري باز و ايماني استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جواني برده اي مملوك بود، به دليل نبوغ عجيب و حكمت وسيعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ي آفاق شد.
او مردي امين بود، چشم از حرام فرو مي بست، از اداي حرف ناسزا و بي مورد پرهيز مي كرد ...
لقمان حكيم، غلام سياهي بود كه در سرزمين سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره اي سياه و نازيبا داشت، ولي از دلي روشن، فكري باز و ايماني استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جواني برده اي مملوك بود، به دليل نبوغ عجيب و حكمت وسيعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ي آفاق شد.
او مردي امين بود، چشم از حرام فرو مي بست، از اداي حرف ناسزا و بي مورد پرهيز مي كرد ...
3481
اين مطلب از مطالب آزاد موجود در اينترنت جمع آوري شده است و در مورد لقمان حكيم و در 10 صفحه مي باشد و در زير قسمتي از متن آورده شده است :
لقمان حكيم، غلام سياهي بود كه در سرزمين سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره اي سياه و نازيبا داشت، ولي از دلي روشن، فكري باز و ايماني استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جواني برده اي مملوك بود، به دليل نبوغ عجيب و حكمت وسيعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ي آفاق شد.
او مردي امين بود، چشم از حرام فرو مي بست، از اداي حرف ناسزا و بي مورد پرهيز مي كرد ...
لقمان حكيم، غلام سياهي بود كه در سرزمين سودان چشم به جهان گشود. گرچه او چهره اي سياه و نازيبا داشت، ولي از دلي روشن، فكري باز و ايماني استوار برخوردار بود. او كه در آغاز جواني برده اي مملوك بود، به دليل نبوغ عجيب و حكمت وسيعش آزاد شد و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ي آفاق شد.
او مردي امين بود، چشم از حرام فرو مي بست، از اداي حرف ناسزا و بي مورد پرهيز مي كرد ...
3481